ارتباط مهارتی قابل یادگیری است.همانند دوچرخه سواری یا تایپ کردن.اگر مشتاقی باید رویش کاری کنی و می ت
اه که جز من که داند از دردی که می کشم...
آه که کرم درون پیله از جدال با این پیله درهم تنیده بس خسته است...
نمی داند پروانه می شود و بسوی آسمان به پرواز در می آید....
یا عاقبت در درون پیله جان خواهد داد.....
آه از این دردی که می کشم.....
کاش کمتر می فهمیدم .....کاش بیشتر می فهمیدم......
وحس عجیبی است معلق بودن در درون یک حباب....
باد به هر سویت می برد....
دست نایافتنی.....
و در هیج دستی آرام نمی گیری ...
نزدیک میشوی و دور میشوی....
و هیچ کجا جولانگاهت نیست....
گر بر زمین آرام گیری نیست میشوی ....
قصه ای بس عجیب و غم آلود است ....
پیدا شدم پیدای نا پیدا شدم
شیدا شیدا شیدا شدم
من او بودم من او شدم
با او بودم بی او شدم
در عشق او چون او شدم
زین رو چنین بی سو شدم
نمی دونم تغییرات طبیعی بدنمه یا چیزی دیگه...
امشب بعد دیدن فیلم کتاب قانون و بعد هم با گوش دادن به این ۲ آهنگ اشک امانم رو برید... نمی دونم چرا این حال رو دوست دارم...کاش ازش در نمی یومدم...
گفتمش هنوز عاشقم - گروه کامکاران
وطنم ایران - محدزضا لطفی - گروه شیدا
بسیار چیزها را از دست میدهی به امید دست یافتن هایی نو........
شجاعتی عجیب و شاید از دید دیگران احمقانه را به نمایش گذاشته ام........
جام شیشه ای هراس و ترس ها، دودلی و تردیدها را به یکباره فرو ریخته ام......
و با افتخار سربرافراشته ام برای شکستن این جام....
در اطرافم چهرها مثل همیشه است ولی در خیالم آدمها را با قیافه های متعجب و هراسان و با لبی که ور می چینند تصور می کنم......
شاپرکی بر سر انگشتانم بوسه می زند
باد گونهایم را با لطافتی عاشقانه نوازش می کند
و باران بر من باریدن می گیرد
دریا آبی بیکرانش را در پاکی چشمانم به نمایش می گذارد
و تودهای برفی ابر بر بستر نیلی آسمان آرامگاه روئیاهایم می شود
و من همچنان تو را بیش از پیش عاشقم..........
و این جهان که همه نوای موسیقی و عشق به توست.........
با آواز خوش چکاوک بر سرانگشت رقصان درختان همنوایی می کند و همه از تو می گوید از تو...........
(خنکای شب)
میزم رو دوست می دارم.............
مجموعه ای از یادگاری های سفرها و رویداد ها و دوستی ها در مالزی .......
به تردیدی که 6 ماه گذشته آزارم میداد پایان دادم.......
خدایا جز تو محافظی ندارم.........