به قصد و برنامه ای خاص به کوالالامپور رفتم، ولی ...
بی خبر از آنکه قرار نبود هیچکدام از برنامه ها عملی شود...
در حقیقت خودم همه را زیر و رو کردم...
حاصلش شد سفری درکنار دوستان...
سفری دلچسب به "دهکده فرانسوی ها" که در فاصله یک ساعتیه کوالالامپور قرار داشت..
روز آخر اقامت در کوالالامپور که همه برنامه ها رو زیر رو کرده و بهم ریخته بودم...با حالی نیمه افسرده شب را دراز کشیده بر تخت و در تنهایی سپری می کردم تا فردا صبح به شهر و دیار دانشگاهی خودم شهر جوهور برگردم...
اس ام اسی به دوستی که قرار بود برای کنسرت داریوش به کوالا بیاد زدم و نتیجه اش شد کنسل شدن برنامه بازگشت فردا صبح و رفتنم به سفر یک روزه با ونی حامل 7 نفر از بچه های UTM به "دهکده فرانسوی ها".....
صبح ساعت 10 در محل چهار بوکیت بینتاگ در مک دونالد که محل قرار با دوستان بود حاضر شدم به این خیال که اینا ون رو از قبل هماهنگ کردن و منتظر من هستن برای راهی شدن...نگو که اینا بی خیال نشسته بودن و تازه میخواستن صبحانه سفارش بدن..خلاصه صبحانه رو خوردن و تازه تلفن به این ور و اونور برای ون...قیمت ها بالا بود و ون هم نایاب...حدود 11:30 بود که بالاخره از مک دونالد بیرون رفتیم تا در خیابان دنبال ون بگردیم....
بالاخره یک ون پیدا شد که ما 7 نفر رو با هزینه 120 هزار تومن میبرد در دهکده فرانسوی ها و ژاپنی میگردوند و شب 8 بر می گردوند...
راننده خیلی بیشتر از راننده ون بود...یه راهنمای تور "واقعی " بود... توی راه ما رو به کارخونه پوست(کیف)، ساعت و جواهرات، شکلات، چای سبز و طراحی پارچه برد...(در حالیکه اصلا قرار چنین چیزی نبود لطف کرد و ما رو به اینجا ها برد در تمام طول سفر داوطلبانه عکاس اختصاصی گروه و به وبژه من بود:دی) ...هر جا که پیاده میشدیم نمونه محصولات رو میدادن می خوردیم(انواع شکلات و چای سبز و اکسیر جوانی و...) یک عالمههه توضیح می دادن و هیچکدوممون هیچی نمی خریدیم...بسکه گرون بود.........
دهکئه فرانسوی ها و ژاپنی ها در محدوده “Berjaya hills” قرار داشت ...مسیر عین جاده چالوس بود به شدت پر پیچ و خم و دهکده ها بر بلندی قرار داستند و خنک بود.... مسیر فوق العااده زیبا و دهکده و مناظر اطرافش وصف ناپذیر...اینقدر عکس گرفتیم که دوربین ها همه فول مموری و لو باطری شدن...

