شناختن خودتان اولین و مهمترین گام در دنبال کردم آرزوها و اهدافتان است.



"To know yourself is the first and most important step in pursuing your dreams and goals."
-- Stedman Graham, educator

در اتاقی که به اندازه یک تنهایی است........

این روزها فروغ می خوانم و شاملو  با دکلمه های خودشان و گاه سهراب .......تکرار می شود و تکرار می شود

ایران که رفتم باید کتابهایشان را با خودم بیارم

اینجا شاید فرصتی باشد برای شناخت بیشترشان....

زندگی معمایی است که هیچکس تا حالا نتونسته اونو حل کنه...پس تو هم وقتت رو صرف حل کردن این معما نگذار.

نه طلوعی را دید و نه غروبی را به نظاره نشست
نه به صدای چکاوکی گوش فرا داد و نه موج دریایی به پرواز در آوردش
نه از آسمان ستاره ای چید نه نور مهتابی به رویا فرو بردش
نه دست نوازشی بر سر طفلی کشید و نه لبخندی نثار رهگذری کرد
فقط معما حل می کرد معمایی بی پاسخ وآنگاه مرگ فرا رسید(خنکای شب)

مالزی - سفرنامه جزیره تیومان 3

صبح روز بعد ساعت 8 بیدار باش بود و آماده خوردن صبحانه و بعد از اون رفتن برای غواصی شدیم، صبحانه رو در رستوران هتل خوردیم و گزینه های متنوعی وجود داشت که باب میل و قابل خوردن توسط ما باشه،بعد صبحانه نیم ساعتی توی همون رستوران نشستیم و از منظره طلوع آفتاب و دریا لذت بردیم، علاوه بر ما 5 نفر، 3 آلمانی هم توی قایق با ما همراه بودن.... قایق ما رو به ساحلی برد که گروه های دیگه غواصی هم اونجا بودن، snorkeling به غواصی از طریق ماسک و لوله متصل به اون گفته میشه که زیر آب نمی ری ولی سرت رو زیر آب میکنی و موجودات و مناظر حیرت انگیز زیر آب رو میبینی... توی سفر قبلی به لنگکاوی هم این امکان فراهم بود ولی به نظرم مسخره میومد که فقط سرت رو زیر آب بکنی... ولی توی تیومان که تجربه اش کردم ...فهمیدم که اشتباه می کردم و لذتی فوق العاده بود.....فوق العاده..........حسی که ماهیای هزار رنگ و مرجان هایی با شکل های مختلف رو زیر پات میبینی و سکوت و آرامشی که شنا کردن و نظاره کردن این صحنه ها داره با واژه ها وصف ناشدنیه........ برنامه که از صبح ساعت 10 شروع شد ساعت 4 بعداز ظهر به پایان رسید و قایقی که حامل ما 8 نفر بود 3 جای مختلف در اطراف جزیره توقف کرد و ما برای غواصی به درون آب رفتیم

مالزی- جزیره تیومان

3 نقطه ای که قابق توقف کرد از لحاظ تنوع ماهی ها و مخصوصا بافت مرجانی کف دریا کاملا با هم تفاوت داشتن و همین فوق العاده جذاب و دیدنی بود...البته علاوه بر این 3 توقف برای نهار هم به یکی از ایستگاه های معروف جزیره رفتیم که امکانات بیشتری داشت و به گفته یکی از دوستان عموما ایرانی ها برای اقامت به این ایستگاه میومدن:ایستگاه selang
توی این ایستگاه بر خلاف توصیه قایقران در رستوران دیگری که شلوغ هم بود ناهار خوردیم و چشممان به جمال تعدادی ایرانی روشن شد و خیلی خوشحال شدیم که توی این ایستگاه نیستیم و ایستگاه خودمون که دنج و آروم و عموما توریست های اروپایی داشت رو بیش از پیش دوست داشتیم......

ساعت 4 بعد از ظهر که برگشتیم به ترتیب دوش گرفتیم و همه بعد حمام بیهوش میشدن ولی من با کمال تعجب هرچی با احتیاط روی تخت پهلو به پهلو شدم دیدم هیچ جوری خوابم نمی یاد ...پس دوربین رو برداشتم و باز به کنار ساحل برگشتم ، اول به کافه کنار ساحل رفتم و قهوه ای سفارش دادم و البته برای اولین بار این گربه دوست داشتنی ملوس رو دیدم(که تا لحظه آخر ترک جزیره هم بازیمان شد) و بعد زیر سایه درخت روی صندلی راحتی که بود لم دادم و غرق تماشای دریا  شدم.......

مالزی- جزیره تیومان

 

مالزی- سفرنامه جزیره تیومان 2

 

نمایی از غروب خورشید در جزیره

مالزی - تیومان - ساحل

بعد از گذاشتن وسایل و دوش گرفتن ، تصمیم بر این شد که تن های ماهی که آورده بودیم و بخوریم ولی نون کم بود و ما همچنان گرسنه برای همین به سراغ بسته های چیپسی که آورده بودیم رفتیم و در ماهی و روغن باقی مانده در کنسرو تلیط می کردیم

بعد خوردن ناهار چرتی زدیم و بعد بلند شدیم و برای شناسایی منطقه چند ساعتی پیاده روی کردیم و از مناظر ساحل و جنگل لذت بردیم، خورشید در حال غروب بود که به ساحل مشرف به هتل برگشتیم و فهمیدیم که : آب در کوزه و ما گرد  جهان می گردیم: بهترین و دنج ترین ساحل برای شنا و استراحت همون ساحل کنار هتل خودمون بود........

من و 2 دوست دیگه تنی به آب زدیم بعد به هتل برگشتیم و حمام و تعویض لباس و بعد هم شام در رستوران روبروی هتل، شام ساندویچی خوردیم که مفصل و خوشمزه بود و از کیفیت و قیمت هایی که مشابه شهر دانشگاهی خودمون بود تعجب کردیم ُدر مقایسه با سفری مشابه به جزیره کیش خودمون که تمام هزینه ها چندین برابره؟؟؟!!!

شب حدود ساعت 10 بود که دیدم خیلی حیفه برگردیم به اتاق هتل پس فلاکس داخل اتاق رو چای کردیم، گز و میوه هم بر داتشیم و عازم پیاده روی شدیم..... از همون مسیری که صبح از اسکله تا هتل اومده بودیم برگشتیم ...امنیت یعنی این........... بی هیچ هراس و دلهره ای از وجود هرگونه مزاحمتی از هر نوعی نیم ساعتی پیاده روی کردیم تا به اسکله رسیدیم، هوا به شکلی فوق العاده حنک بود حدسم اینه که حدود ۲۰ درجه بود و نسیم خنکی می وزید و لذت ما رو هزار چندان می کرد با خودمان می گفتیم کی باورش میشه توی این کشور استوایی همچین هوای خنکی رو میشه تجربه کرد.... حصیر کوچکی که همراه داشتیم رو انداختیم و تا حدود 12 شب همون جا موندیم و ..........  شادی و لذتی پاک و بی نهایت...

به هتل برگشتیم و خواب و مهیای فردا که برنامه اصلی سفر بود : snorklings – غواصی به کمک لوله و ماسک

 

مالزی- سفرنامه جزیره تیومان 1

سفرنامه جزیره تیومان

من که همیشه دلم بی قرار سفر بوده اینجا هم موقعیتش فراهم میشه و جالب اینه که با وجودی که همسفرام دوستان جدیدی هستند که پیش از این نمیشناختمشون(آدمایی که مشخصه هایی دارن که بصورت بالقوه ممکنه همسفرای خوبی محسوب نشن...) ولی سفر بس خاطره انگیز و بی نظیر میشه.....اینبار پیشگام سفری گروهی و دخنرانه شدم.....اول لیست 12 نفر بود ولی وقتی صبح ساعت 7 مرکز دانشگاه که ایستگاه تاکسیا هست حاضر شدیم ... فقط 5 نفر بودیم......اما این هیچ خمی به ابرویمان نیاورد،بعضی ها ادعای آمادگی و عشق سفر میکنن ولی پای عمل نیستن.آخر سفر فهمیدم که هیچکس بی دلیل از لیست سفر خط نخورده بود،کسانی که نیومده بودن هر کدوم به طریقی لذت سفر رو برای خودشون و بقیه کمی خدشه دار می کردن.یکی که نحیفو صعیف بود و طاقت پیاده روی های طولانی ما رو نداشت، یا دیگری که زیادی مامانم اینا بود و بعید میدونم اصلا حاضر میشد پا شو توی آب بزاره، یا چند تایی که از نظر سنی و حال و هوا با ما 5 تا کمی تفاوت داشتن و نمی تونستن با حال و هوای ما پیش بیان و لذت ببرن و ... خلاصه 5 نفرمان گروهی منسجم بود و هم خو گرچه با ملیت های متفاوت : 1-کرمانی(خودم)2- اصفهانی3- قزوینی4-مشهدی5- تهرانی

ساعت 7 صبح با 2 تاکسی عازم ترمینال اتوبوس ها(Larkin) شدیم.اینجا راننده تاکسی ها بمیرن 5 نفر سوار نمی کنن؟؟!!!

اونجا بلیط اتوبوس به شهر مرسینگ(mersing) رو خریدیم حدود 3 ساعت توی راه بودیم تا به این شهر رسیدیم اونجا پیاده شدیم و بلیط رفت و برگشت با قایق(ferry)   به تیومان روکه برا ی هر نفر 20 هزار تومن می شد خریدیم و دوباره سوار اتوبوس شدیم تا ما رو به اسکله ببره..... توی اسکله نیم ساعتی منتظر مونیدم تا قایق اومد و رفتیم سوار شدیم.قایق یک طبقه بالا هم داشت که باز بود و فقط یه سایبون داشت ولی نمی دونیم چرا کاپتان نگذاشت ما بریم بالا... ما که هم از سرمای داخل قایق یخ می زدیم و هم میخواستیم دریا و مناظر رو نگاه کنیم به انتهای قایق می رفتیم و اونجا در معرض باد و هوای گرم دریا قرار می گرفتیم.... جالب بود من که به خوش خوابی در هر شرایطی حتی اتوبوس و قطار معروف بودم توی این سفر کلا بر خلاف بقیه توی قایق و اتوبوس اصلا خوابم نمی برد..........

بعد از حدود 3 ساعت به جزیره رسیدیم ، طبق نقشه ای که گرفته بودیم دور تا دور جزیره ایستگاه هایی بود که میتونستی یکی رو انتخاب کنی و از قایق بخوای توی اون ایستگاه تو رو پیاده کنه، توی هر ایستگاه ،هتل (کلبه های چوبی)، رستوران و مرکز خرید وادشت،ما سومین ایستگاه رو انتخاب کردیم استگاه a b c بود که مخفف کلمه ای بود.... ا زقایق که پیاده شدیم .من و دوست مشهدی منظره ها تا حدودی برامون طبیعیی بود چون من قبل لنکاوی رو رفته بودم و اونم بار دومش بود که تیومان میومد ولی 3 نفر دیگه بدجوری از دیدن منطره ساحل و کلبه های کنار ساحل و زیبایی های منطقه سر شوق اومده بودن........ مسیر باریک به اندازه عبور دو موتور کنار هم سنگ فرش بود و از قایق که پیاده شدیم به راه افتادیم تا جایی برای اقامت پیاده کنیم.... تمام کلبه های ابتدای مسیر پر بودن...کلبه های چوبی کوچکی که با ساحل فقط چند متر فاصله داشتن....مسیر رو ادامه دادیم تا به آخرین اقامتگاه در مسیر رسیدیم........ هتلی چوبی که به نسبت جاهای قبلی خیلی شیکتر و تمیز و البته کمی گرونتر، اجاره هر شبش میشد 60 هزار تومن که با توجه به تعداد ما به صرفه و خوب بود و این قیمت بین 5 نفر تقسیم میشد در ضمن هتل صبحانه هم داشت که در رستوران لب ساحل رو بروی محل اقامت ما صرف میشد.نمای هتل رو که دیدیم دیگه ذوق مرگ شدیم..طبقه بالا بود با محوطهای فوق زیبا و نیم نگاهی به ساحل.....داخل اتاق تمیز بود و مجهز به کولر، 1 تخت دو نفره و یک تک نفره داشت که با چسبوندن تخت ها به هم 5 تایی جامون میشد.......

 نمای جزیره

جزیره تیومان

 نمای رستوران هتل

مالزی- جزیره تیومان

 

نمای هتل

مالزی - تیومان -هتل

هتل و رستوران توسط خانواده "نذری"( nazri) اداره میشد....

این موز است و آن موز ؟؟؟؟!!!

موز1

موز- جوهور

 

موز 3- جوهور