طرب
اینطرف دل نازکان شعر دوست!
می زنند سنگ واژه ها بر کوی دوست!
آن طرف تر آن یکی اهل قلم!
صندلی برداشته بهر کتک!
آخر ای جانم- برادر، خواهرم
و زچه رو تو می کنی بحث و جدل !
....
تو بیا در محفلم جایت دهم!
اندکی زان نقل دلخواهت دهم!
یا اگر سر رفت تو را آن حوصله!
گر بیایی ، من می نابت دهم !
...
آبرو، فرهنگ ، تمدن ، افتخار ...
این همه را، من خورم یا تن کنم؟؟!!
نه، ---
گمانم گر مرا میخی دهی!، بر دل دیوار من قابش کنم!
....
+ نوشته شده در دوشنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۰ ساعت 8:29 توسط
|
هنگامی که شب ها به آسمان چشم می دوزیم اگر از محیط پر سر و صدای شهر نیز فاصله داشته باشیم ستاره های بسیاری می بینیم.شخیص شمال در شب ها توسط ستاره قطبی برای کاروانان و دریانوردان گذشته امری حیاتی بوده زیرا ستاره قطبی تنها ستاره ای است که از جای خودتکان نمی خورده است .