تو ایوون خونمون
شبا که خورشید خانم، جاشو می داد به مهتاب
آب پاش گلاب پاشی بود
من بودم و داداشی ،مادرجوون و خاله جوون
نون و پنیر و سبزی
چای و نبات و قلیون
یه ظرف توت ، کمی آش...
وه که چه حالی می داد