مرد  جوان درحالی که بر لبه صندلی می نشست، سر را به جلو رو به پایین برد، روی بستنی قوز کرد و به سرعت بستنی را لیس و بعد گاز زد، تمام که شده روی صندلی به عقب سر خورد و به پشتی تکیه داد

......

همسرش به پشتی نیمکت  تکیه داده بود و به آرامی بستنی را لیس میزد، بغضش را در گلو مزه مزه کرد تا به مرد گلایه کند...فروخوردش...جوابش مثل همیشه بود: عذر می خواهم!؟