اشک
اشک....
مدتی است دیگر در کنترلم نیست ...
پشت چهره خشک و جدی و مقاومم ...
با تلنگری جاری می شود ...
می آید و می آید و می آید ...
فقط نمی دانم:
چرا نه، تمام می شود ،نه، سبکم می کند ...
+ نوشته شده در جمعه ۵ مهر ۱۳۹۲ ساعت 13:25 توسط
|